بارها شنیده ایم که می گویند «دایره مدیران تئاتری محدود است»؛ جمله ای که در هر تغییر و تحول مدیریتی در عرصه تئاتر از زبان مدیران و مسئولان تصمیم گیرنده و همچنین خانواده تئاتر بیان می شود و نقدی درستی هم است زیرا با وجود گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی هنوز در زمینه کادرسازی به ویژه در عرصه مدیریت فرهنگی ضعف جدی احساس می شود.
با رصد روند اتفاقات و تحولات در عرصه هنرهای نمایشی طی چهار دهه گذشته شاهد حضور نسل های مختلف از هنرمندان فعال در این عرصه بوده ایم که البته مشخص نیست این اتفاق بر اساس ساز و کار مشخصی برای تربیت این نیروهای متخصص تئاتری در بدنه آکادمیک تئاتر رخ داده یا به صورت مقطعی و یا خودجوش بوده است، ولی به موازات تربیت نسل ها و نیروهای متخصص که البته با ضعف هایی همراه است، ضابطه و برنامه ریزی خاصی برای تربیت مدیران و مسئولان تئاتری برای نشستن بر مسندهای مختلف این حوزه از هنر وجود نداشته و ندارد.
اگر به سال های سپری شده نگاهی بیندازیم متوجه می شویم ضابطه خاصی برای انتخاب و معرفی مدیران تئاتری چه برای حضور در اداره کل هنرهای نمایشی که زمانی مرکز هنرهای نمایشی بود و چه برای بخش های مختلف این اداره کل و همچنین سالن های تئاتری، وجود نداشته و به همین دلیل تنها چند مدیر آن هم به دلیل توانایی ها و دغدغه هایی که داشتند در تئاتر ایران تأثیرگذار شده اند که اگر بخواهیم نامی از آن ها ببریم به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسند؛
در همه این سال ها انتخاب مدیرانی که قرار بوده بر مسند مدیریت اداره کل هنرهای نمایشی به عنوان متولی اصلی تئاتر ایران بنشینند، ضابطه مشخصی نداشته و هیچگاه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعریف مشخص و در عین حال تخصصی برای انتخاب مدیرکل هنرهای نمایشی نداشته و تنها به ویژگی ها و تعاریف کلی برای انتخاب مدیر این حوزه تخصصی بسنده کرده و همین روال در اداره کل هنرهای نمایشی نیز صادق بوده و ضابطه و تعریفی تخصصی که مدیران بخش های مختلف این اداره کل و سالن های تئاتری بر اساس آن انتخاب شوند، وجود نداشته و ندارد از همین رو مدیرکل هنرهای نمایشی نیز تنها به واسطه آشنایی خود با افراد دست به انتخاب مدیران زیرمجموعه خود می زند.
این روند باعث شده که دایره مدیران تئاتری بسیار محدود باشد و مدیرانی که در این دایره هستند از مکانی به مکانی دیگر و از سمتی به سمتی دیگر جابجا شوند و به همین دلیل هیچ اتفاق جدیدی در عرصه مدیریت تئاتر ایران رخ نمی دهد چون نه فکر تازه ای و نه توان تازه ای وارد تئاتر ایران می شود.
این جریان رابطه مند و نه ضابطه مند برای انتخاب مدیران تئاتری باعث شده حد مدیریت در این عرصه نازل و این روند هر سال تشدید شود و به همین دلیل شاهد این هستیم که اگر مدیری در تئاتر ایران جابجا می شود، مدیر جایگزین او در اکثر موارد در جایگاه بالاتری به لحاظ تخصص و توانایی قرار ندارد؛ البته شاید مدیران انگشت شماری از این امر مستثنی باشند ولی به طور کلی در بر همین پاشنه می چرخد.
دامنه این امر تا اندازه ای گسترده شده که در همین اسامی دایره محدود توقعی ایجاد شده و آنها انتظار دارند در سمت های مختلف که بالاترین آنها ریاست مجموعه تئاتر شهر و مدیریت اداره کل هنرهای نمایشی است قرار گیرند و همین توقع بستری را برای لابی گری و خالی کردن زیر پای رقبای دیگر فراهم می کند.
سرمنشاء تمامی این اتفاقات فقدان کادرسازی و پرورش مدیران مستعد و توانمند در عرصه هنرهای نمایشی است و فقدان این امر و نبود ضابطه باعث شده تا مدیریت تئاتر ایران در بخش های مختلف، ناکارآمد و بی تأثیر باشد.
این روزها مجموعه تئاتر شهر بعد از استعفای پیمان شریعتی رییس مجموعه در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۹۷ بدون انتخاب و معرفی رییس جدید روزها را سپری می کند و بلاتکلیف است و کار به جایی رسیده که همان دایره محدود افراد هم دیگر پاسخگوی چنین انتصابی نیست.
از طرفی همین دایره محدود نام آشنا هم در یک پروسه اداری و بروکراتیک به راحتی مورد تایید قرار نمی گیرد و این روند نیز برای خود زمانبر است. تایید این مدعا گفتگوهای رسانه ای شهرام کرمی مدیرکل هنرهای نمایشی با مهر است که در چند هفته اخیر هربار گفته گزینه ریاست تئاترشهر برای تایید و طی شدن مراحل اداره اعلام شده است ولی هنوز جوابی از مراجع مربوطه نیامده است.
روزها و هفته ها گذشته و هنوز نه نام تایید شده است و نه می توان چشم اندازی روشن درباره تاثیرگذاری و توانایی رییس جدید مجموعه تئاتر شهر متصور شد.
ارسال نظر